پرسش :
آیه کریمه که می فرماید: "... إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنین"، معنای تکراری که در این آیه آمده است چیست؟
پاسخ :
درباره تکرار تقوا در این آیه، میان مفسران اختلاف دیدگاه وجود دارد. بعضى آن را حمل بر تأکید کردهاند؛ زیرا اهمیت موضوع تقوا، ایمان و عمل صالح ایجاب مىکند که در مورد آن به طور جدى و مکرر تأکید شود، ولى گروهی از مفسران معتقدند که هر یک از این سه جمله، ناظر به یک حقیقت است که در این فرصت به چند نظر اشاره می کنیم.
1. منظور از "تقوا" که نخستین بار ذکر شده، همان احساس مسئولیت درونى است که انسان را به سوى تحقیق و بررسى درباره دین و نگاه کردن در معجزه پیامبر (ص) و جست و جو در باره حق رهنمون مىکند و نتیجه آن ایمان و عمل صالح است. به تعبیر دیگر، تا مرحلهاى از تقوا در وجود انسان نباشد به فکر تحقیق و جست و جوى حق نمى افتد. بنابر این، نخستین بار که در آیه فوق سخن از تقوا به میان آمده، اشاره به این مرحله از تقوا است، و این منافات با آغاز آیه که مىگوید: "لَیسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ..." ندارد؛ زیرا ایمان در آغاز آیه، ممکن است به معناى تسلیم ظاهرى باشد، ولى ایمانى که بعد از تقوا به وجود آید ایمان واقعى است.
دومین بار که سخن از تقوا به میان آمده، اشاره به تقوایى است که در درون جان انسان نفوذ مى کند و اثر آن عمیق تر مى شود و نتیجه آن ایمان مستقر و ثابتى است که عمل صالح جزو آن است؛ لذا در جمله دوم پس از ذکر ایمان، سخنى از عمل صالح به میان نیامده، بلکه تنها مىفرماید: "ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ...". یعنى این ایمان به قدرى نافذ و ثابت است که نیازى به ذکر عمل صالح در تعقیب آن نیست. و در مرحله سوم که گفت و گو از تقوا مىکند، منظور تقوایى است که به مرحله عالى خود رسیده، به گونه ای که علاوه بر دعوت به انجام وظایف حتمى، دعوت به احسان یعنى کارهاى نیک نیز مىکند، حتى کارهایى که از واجبات نیست.
خلاصه این که هر یک از این سه تقوا، اشاره به مرحلهاى از احساس مسئولیت و پرهیزکارى است؛ مرحله ابتدایى، مرحله متوسط و مرحله نهایى، و هر یک قرینهاى در خود آیه دارد که به اتکاى آن مىتوان مقصود را دریافت.[1]
2. علت این که این واژه سه بار تکرار شد و خداوند مراحل سه گانه ایمان، عمل صالح و احسان را به آن تقیید نمود؛ تأکید براى لزوم مقارنت و همراهی این مراحل، با تقواى واقعى است و این که نباید در این مراحل هیچ گونه غرض غیر دینى در کار باشد.
بنابراین مراد از آیه شریفه: "لَیسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا ..."، این است که بر کسانى که ایمان آورده و عمل صالح نمودهاند، نسبت به اعمال حرامی که قبل از ایمان آوردن مرتکب شدهاند گناهی نیست، اما به شرطى که ایمان و انجام عمل صالح در جمیع شئون زندگی آنان حکم فرما باشد و واجبات را انجام داده و از محرمات پرهیز کنند. با داشتن چنین فضائلى اگر قبل از نزول آیه تحریم و اطلاع از برخی محرمات و یا قبل از این که معناى آن را فهمیده باشند، به یکى از این پلیدىها که عمل شیطان است مبتلا بودهاند، گناهی بر آنها نیست و خداى تعالى از گناهان گذشته آنان صرف نظر نموده است.[2]
3. مقصود از تقواى اول، خوددارى از شرب خمر، بعد از حرمت، و منظور از تقواى دوم، استوار و ثابت قدم بودن بر ترک شراب، و منظور از تقواى سوم، ترک همه معصیت ها و انجام کارهاى نیکو است.[3]
پی نوشت:
[1] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 78- 79، دار الکتب الاسلامیة، تهران.
[2] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 12، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[3] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 372، ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
منبع:islamquest.net
درباره تکرار تقوا در این آیه، میان مفسران اختلاف دیدگاه وجود دارد. بعضى آن را حمل بر تأکید کردهاند؛ زیرا اهمیت موضوع تقوا، ایمان و عمل صالح ایجاب مىکند که در مورد آن به طور جدى و مکرر تأکید شود، ولى گروهی از مفسران معتقدند که هر یک از این سه جمله، ناظر به یک حقیقت است که در این فرصت به چند نظر اشاره می کنیم.
1. منظور از "تقوا" که نخستین بار ذکر شده، همان احساس مسئولیت درونى است که انسان را به سوى تحقیق و بررسى درباره دین و نگاه کردن در معجزه پیامبر (ص) و جست و جو در باره حق رهنمون مىکند و نتیجه آن ایمان و عمل صالح است. به تعبیر دیگر، تا مرحلهاى از تقوا در وجود انسان نباشد به فکر تحقیق و جست و جوى حق نمى افتد. بنابر این، نخستین بار که در آیه فوق سخن از تقوا به میان آمده، اشاره به این مرحله از تقوا است، و این منافات با آغاز آیه که مىگوید: "لَیسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ..." ندارد؛ زیرا ایمان در آغاز آیه، ممکن است به معناى تسلیم ظاهرى باشد، ولى ایمانى که بعد از تقوا به وجود آید ایمان واقعى است.
دومین بار که سخن از تقوا به میان آمده، اشاره به تقوایى است که در درون جان انسان نفوذ مى کند و اثر آن عمیق تر مى شود و نتیجه آن ایمان مستقر و ثابتى است که عمل صالح جزو آن است؛ لذا در جمله دوم پس از ذکر ایمان، سخنى از عمل صالح به میان نیامده، بلکه تنها مىفرماید: "ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ...". یعنى این ایمان به قدرى نافذ و ثابت است که نیازى به ذکر عمل صالح در تعقیب آن نیست. و در مرحله سوم که گفت و گو از تقوا مىکند، منظور تقوایى است که به مرحله عالى خود رسیده، به گونه ای که علاوه بر دعوت به انجام وظایف حتمى، دعوت به احسان یعنى کارهاى نیک نیز مىکند، حتى کارهایى که از واجبات نیست.
خلاصه این که هر یک از این سه تقوا، اشاره به مرحلهاى از احساس مسئولیت و پرهیزکارى است؛ مرحله ابتدایى، مرحله متوسط و مرحله نهایى، و هر یک قرینهاى در خود آیه دارد که به اتکاى آن مىتوان مقصود را دریافت.[1]
2. علت این که این واژه سه بار تکرار شد و خداوند مراحل سه گانه ایمان، عمل صالح و احسان را به آن تقیید نمود؛ تأکید براى لزوم مقارنت و همراهی این مراحل، با تقواى واقعى است و این که نباید در این مراحل هیچ گونه غرض غیر دینى در کار باشد.
بنابراین مراد از آیه شریفه: "لَیسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا ..."، این است که بر کسانى که ایمان آورده و عمل صالح نمودهاند، نسبت به اعمال حرامی که قبل از ایمان آوردن مرتکب شدهاند گناهی نیست، اما به شرطى که ایمان و انجام عمل صالح در جمیع شئون زندگی آنان حکم فرما باشد و واجبات را انجام داده و از محرمات پرهیز کنند. با داشتن چنین فضائلى اگر قبل از نزول آیه تحریم و اطلاع از برخی محرمات و یا قبل از این که معناى آن را فهمیده باشند، به یکى از این پلیدىها که عمل شیطان است مبتلا بودهاند، گناهی بر آنها نیست و خداى تعالى از گناهان گذشته آنان صرف نظر نموده است.[2]
3. مقصود از تقواى اول، خوددارى از شرب خمر، بعد از حرمت، و منظور از تقواى دوم، استوار و ثابت قدم بودن بر ترک شراب، و منظور از تقواى سوم، ترک همه معصیت ها و انجام کارهاى نیکو است.[3]
پی نوشت:
[1] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 78- 79، دار الکتب الاسلامیة، تهران.
[2] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 12، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[3] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 372، ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
منبع:islamquest.net
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}